صادقانه بگویم تجربه سفر در دوران شیوع بیماری کرونا برایم عجیب بود و ابداً شبیه چیزی که قبلاً دیده بودم یا تصور میکردم ببینم نبود.
کسانی که فرودگاههای آمریکا در دوران بعد از حمله تروریستی یازدهم سپتامبر برجهای تجارت جهانی را به خاطر دارند شاید کمی برایشان عادیتر باشد اما صفهای بازرسی طولانی در فرودگاه جان اف کندی هرگز برایم بهاندازه فرودگاه خالی استانبول وهمآلود و ترسناک نبود.
در ترکیه، برای سفر علاوه بر بلیت و مقدمات اداری مرسوم، نیاز دارید که کد اجازه سفر را دریافت کنید. این کد براساس شماره ملی افراد و سابقه تماس با افراد بیمار یا زندگی و کار در مکانهای پرخطر صادر میشود. اگر خود فرد یا اطرافیانش در فهرست بیماران، بهبودیافتگان یا ناقلان نباشند، اجازه سفر دارند. خرید بلیت تنها با ارائه این کد امکانپذیر است. از آن جاییکه تمام ساکنین ترکیه باید محل زندگی خود را به دولت اعلام کنند، ردگیری افراد ناقل یا کسانی که جواب آزمایش کرونایشان مثبت شده است، دشوار نیست.
مقصد من بریتانیا بود، یکی از کشورهای بالای فهرست اعلامشده، هم در تعداد مرگومیر و هم در افراد آلوده؛ بنابراین باید هشدارهای بهداشتی را جدی میگرفتم.
در مبادی ورودی فرودگاه مانند تمام ساختمانهای اداری و تجاری ترکیه، درجه حرارت افراد را کنترل میکنند. ژل و مایع ضدعفونیکننده دست تقریباً در همه فروشگاههای بزرگ و ایستگاههای مترو موجود است. ورود تمام کارکنان فرودگاه و مسافران تنها با داشتن ماسک مجاز است، علاوه بر این کارکنان خدماتی محافظ صورت نیز داشتند.
در فضای روبهروی فرودگاه هیچ اثری از ازدحام مسافر و تاکسیها نبود. در این زمان از سال فرودگاههای استانبول با تمام ظرفیت کار میکنند و یافتن تاکسی خالی بسیار دشوار است. خلاف همیشه که بازرسی پلیس حداقل نیم ساعت زمان میبرد، طی چند دقیقه از ورودی امنیتی گذشتم. تنها به کسانی که بلیت داشتند اجازه ورود به ساختمان فرودگاه داده میشد. مشایعتکنندگان و استقبالکنندگان حق ورود یا تجمع جلوی در را نداشتند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بعد از گذشتن از در ورودی وارد خلوتترین سالن فرودگاهی شدم که در عمرم دیده بود. در تمام طول روز تنها ده پرواز برنامهریزیشده بود. تمام فروشگاهها بهجز جایی برای سرو چای و قهوه و ساندویچ سرد، تعطیل بودند.
صندلیهای انتظار یکدرمیان برچسب «اینجا ننشینید» داشتند.
ورود به هواپیما بسیار آسانتر و منظمتر از روزهای عادی بود چون مسافران را به ترتیب شماره صندلی برای سوارشدن صدا میکردند. طبق پروتکل بهداشتی مسافران حق آوردن چمدان کوچک به کابین را ندارند؛ بنابراین همه بارها را تحویل داده بودیم و جدالی بر سر جا دادن وسایل در فضای اندک بالای سرمان نداشتیم. مسافرانی که با هم بلیت خریده بودند شماره صندلیهایشان هم باهم بود اما برای مسافران تنها، در هر ردیف یک بلیت فروختهشده بود.
در طول پرواز با غذای گرم پذیرایی نشدیم اما ساندویچ آماده و بستهبندیشده و نوشیدنیهای دربسته همراه دستمال ضدعفونی برای مسافران آماده بود. تمام مهمانداران و کادر پرواز نیز ماسک بهصورت و دستکش به دست داشتند. مسافران باید تمام طول پرواز دهان و بینی خود را با ماسک میپوشاندند.
البته تمام این سختگیریها بعد از خروج از هواپیما تمام شد. انگار وارد دنیای قبل از کرونا شده باشیم. ازدحام دربرابر ورودیها و خروجیها، صف بازرسی گذرنامه مانند تمام روزهای تابستانی در فرودگاههای لندن پر از مسافران آفتابسوخته و گردشگران هیجانزده بود. اگرچه روی زمین نشانههای فاصلهگذاری اجتماعی را چسبانده بودند اما اثری از توجه مردم یا تذکر پلیس فرودگاه نبود.
تمام مسافران در زمان ورود باید اطلاعات سفرهای قبلی و محل سکونت خود در بریتانیا را به دولت اطلاع دهند و امتناع از ارائه اطلاعات صحیح جریمه صد پوندی دارد.
غیر از مأمور بازرسی گذرنامه که فرم و مدارکم را کنترل کرد، هیچکدام از کارکنان فرودگاه ماسک بهصورت نداشتند. کودکان خسته از سفر مثل همیشه روی زمین نشسته بودند و بازی میکردند. بعد از پنج ماه زندگی در ترکیه و عادت کردن به مقررات سختگیرانه قرنطینههای پیدرپی و قوانین استفاده از وسایل حملونقل عمومی و حتی محدودیت راه رفتن در خیابان، بهیکباره وارد دنیای شدیم که گویی اثری از کرونا و این ویروس موذی نشنیده بودند.
این بیتوجهی خارج از فرودگاه هم ادامه داشت. ازدحام متروی لندن و محل پیاده و سوارشدن مسافران چندان تفاوتی با روزهای عادی نداشت.
قانون قرنطینه دوهفتهای مسافران ورودی به بریتانیا نیز برای اغلب کشورها، برداشتهشده است و با این اوضاع و تعداد بالای افراد آلوده به ویروس، مشخص نیست آیا بریتانیا بتواند در قمار باز کردن درهای کشور در مقابل سیاست ادامه قرنطینه، چیزی بهجز بیمارستانها و آرامستانهای شلوغتر نصیبش شود یا خیر.